محدوده امن خود را بشناسیم

منطقه امن یا منطقه راحتی چیست ؟

گر در مسیر موفقیت قدم گذاشته باشید، حتما اسم منطقه امن، منطقه راحتی یا دایره ی راحتی و امن به گوشتان خورده است که واژه ی انگلیسی آن Comfort Zone تعریف می شود. اغلب توصیه می شود که برای دستیابی به اهداف باید از این منطقه امن خارج شویم، اما در این مقاله ابتدا می خواهیم بدانیم منطقه امن چیست؟ و در مرحله بعد بدانیم چرا بایستی از منطقه امن خود خارج شویم؟ و درباره عمکرد مغز بیشتر بدانیم و در آخر راه کارها و گام های عملی برای خروج از منطقه امن را بررسی خواهیم کرد.

منطقه امن چیست؟

برای مشخص شدن موضوع بایستی بدانیم که اصلا منطقه راحتی یا منطقه امن یا Comfort Zone چیست؟ یکی از بهترین تعریف علمی این است که منطقه امن با سطح اضطراب افراد رابطه دارد، یعنی هر موقع میزان استرس و اضطراب رفتار شما در پایین ترین سطح آن قرار دارد شما در منطقه امن خود قرار دارید و این می تواند برای اشخاص متفاوت باشد مثلا ممکن است شما در رابطه گرفتن و برقراری ارتباط با دیگران اضطراب زیادی را داشته باشید اما دوست شما این کار برایش مثل آب خوردن راحت و آسان باشد و در عوض شما در تیم ورزشی و شرایط بحرانی کارایی فوق العاده ای دارید ولی دوست شما حتی نمی تواند به آن فکر کند و همین که به آن فکر می کند تمام بدنش سرشار از اضطراب می شود.

هر رفتار و فعالیتی که با انجام دادن آن سطح اضطراب به حداقل برسد و اصطلاحا شخص به آن عادت کند به تعریف منطقه امن خیلی نزدیک است. بیشتر افراد تلاش می کنند تا با طفره رفتن در منطقه امن خود بمانند و از منطقه امن خود خارج نشوند، پس برای خروج از منطقه راحتی بایستی با انجام یکسری کارها، اندکی سطح اضطراب را افزایش دهیم؛ به عنوان مثال اگر رفتن در جمع و صحبت کردن با افراد غریبه باعث افزایش اضطراب شما می شود و حس راحتی را در شما پایین می آورد، این کار خارج از محدوده منطقه امن شماست.

شاید برایتان سوال پیش بیاید که اضطراب برای بدن شخص مضر است، اما باید با این واقعیت کنار بیاییم، تنها کسانی اضطراب ندارند که در قبرستان آرام گرفته اند و یک مقدار اضطراب برای رشد و پیشرفت موثر و مفید است. در تحقیقی که در سال ۱۹۰۸ روی موش های آزمایشگاهی صورت گرفت، مشخص شد که با واگذاری وظایف بسیار ساده، معمولی و یک مقدار اضطراب، کارایی آنها بیشتر شده و در نتیجه عملکرد بهتری را از خود نشان می دهند. تا زمانی که آن قدر کارهایشان را زیاد کردند که از شدت اضطراب کارایی موشها به صفر نزدیک شد!
هیچگاه طعم خوش موفقیت را نمی چشید اگر از منطقه امن خود خارج نشوید متاسفانه اکثر مردم در سطح متوسط و پایین باقی می مانند چون از منطقه امن خود خارج نمی شوند.
منطقه امن09
همان طور که در عکس می بینید، منطقه امن در دایره ای بزرگتر از خود، به نام منطقه یادگیری، که آن نیز با یک دایره بزرگتر به نام منطقه ترس یا دایره ی ترس افراد محصور شده است. اگر بخواهیم مثال موش آزمایشگاه را برای این دایره ها بزنیم تا موضوع روشن تر شود، به این صورت است که در دایره ی زرد رنگ کارهای بسیار، بسیار ساده قرار دارند، که موش از روی عادت انجام می دهد و هیچگونه اضطرابی در این ناحیه ندارد و به راحتی آن کارها را انجام می دهد. وقتی یک مقدار کار را پیچیده کنیم و موش را به منطقه یادگیری انتقال بدهیم، اندکی سطح اضطراب موش افزایش یافته و عملکرد بهتری از خود نشان می دهد، تا اینکه اینقدر پیچیده و سخت می شود که عملا وارد دایره ی ترس و منطقه ترس خود خواهد شد که با افزایش فوق العاده سطح اضطراب سطح کارایی به حداقل رسیده و حتی ممکن است به صفر هم برسد.
چرا بایستی از منطقه امن یا منطقه راحتی خود خارج شویم؟
حتما متوجه شده اید که چرا بایستی از منطقه امن خود خارج شویم، افراد موفق راحتی خود را ناراحت می کنند تا بتوانند به موفقیت برسند. اکثر مردم با هدفگذاری و تلاش در راستای هدف خود می خواهند زندگی راحتی را برای خود درست کنند. مردم می خواهند اینقدر پول داشته باشند که دیگر نگرانی ای بابت گذران زندگی نداشته باشند، اما اگر کسی به شما بگوید من حاضر نیستم که مثلا چندین سال سخت کار کنم و مشکلات را تحمل کنم ولی دوست دارم که موفق شوم، غیر ممکن به نظر می رسد. اگر شما در منطقه امنی که برای خود ساخته اید پناه ببرید و یادگیری ای نداشته باشید و انتظار نتایج خارق العاده باشید خنده دار است، بیشتر شبیه یک جوک است که بدون اینکه از منطقه امن خود خارج شوید طعم موفقیت را بچشید. ماندن در منطقه امن شاید راحت تر به نظر برسد اما یک دنیا تجربیات شگفت انگیز، فرصت های رشد شخصی و کاری را از شما خواهد گرفت
دایره امن خود را بشناسیم
شناخت مغز و منطقه امن
اگر از کارکرد مغز اطلاعاتی داشته باشیم خیلی راحت تر می توانیم با موضوعاتی مثل منطقه امن کنار بیاییم و بهتر متوجه می شویم که چه کارهایی بایستی انجام دهیم. اگر به شما بگویم که کار مغز این است که شما موفق نشوید پر بیراه نگفته ایم و کار اصلی مغز در اصل دوری از خطر و ریسک است، منظورمان این است که مغز دوست دارد شما در منطقه امن خود بمانید و کمترین انرژی را از مغز بگیرید، اکثر مردم فکر می کنند که کار مغز این نیست که ما در منطقه امن بمانیم و تصور می کنند که کار مغز کمک کردن به موفقیت ماست، شاید جالب است بدانید که مغز ما ذاتا تنبل است و دوست ندارد که تغییر کند.
چگونه از منطقه امن خود خارج شویم؟
تا اینجا متوجه شدیم که منطقه امن چیست، کارکرد مغز ما چگونه است؟ و چرا بایستی از منطقه امن خارج شویم؟ اکنون باید ببینیم که ما چگونه می توانیم از منطقه امن خود خارج شویم و تجربیاتمان را گسترش دهیم؟ بایستی متوجه باشیم که فهمیدن و خروج از منطقه امن کار ساده ای هست اما به هیچ وجه کار آسانی نیست.
اولین گام تصمیم گیری و پذیرفتن مسئولیت این که ما می خواهیم تغییر را ایجاد کنیم و در اصل پوسته ی منطقه امن خود را بشکنیم، تصور کنید که جوجه ای از تخم خود قصد بیرون آمدن دارد سخت ترین مرحله همان ابتدای کار و ایجاد اولین شکاف در تخم است و بعد از آن کم کم و با سختی کمتر این کار را انجام می دهد. برای خروج از منطقه امن بایستی پای در دایره ی بزرگتر یعنی منطقه یادگیری بگذاریم و این قدر آن موضوع را اصولی و درست تکرار و تمرین کنیم تا تبدیل به منطقه امن ما بشود و در اصل ما منطقه امن خود را گسترش دادیم و دایره ای با قطر بزرگتر در منطقه امن خود ایجاد کرده ایم.
سخنان مدیریتی و انگیزشی45
تصور کنید که شما از اینکه از دوست، همکار یا خانواده تان درخواست کمک کنید می ترسید، اما با تعهدی که به خودتان داده اید بایستی این کار را انجام بدهید، کتاب هایی را مطالعه می کنید در رابطه با درخواست درست از دیگران و یا شاید حتی آموزشی مثل کلاس، کارگاه یا سمیناری را رفته باشید و سعی کنید در همان کلاس تمرینی برای درخواست های کوچک داشته باشید و متوجه شوید که آنقدر هم که به نظر می رسید ترس نداشته است. برای تمرین بیشتر از یکی از دوستان نزدیکتان درخواست می کنید و اینقدر این کار را انجام می دهید که برایتان عادی می شود و منطقه امن خود را گسترش می دهید. شاید در ذهنتان این سوال ایجاد شود که ما در همه جا و در همه ی موضوعات که نمی توانیم در کلاس یا کارگاه یا حتی در سایت ها آموزش ببینیم، این جور مواقع چطور از منطقه امن خود خارج شویم؟
بهترین راه برداشتن گام های خیلی کوچک است اما بایستی همراه با یادگیری از این موضوع باشد و دوباره انجام دادن آن است. البته این روش شاید ارزانتر به نظر برسد بخاطر نداشتن هزینه های مستقیم آموزش اما در بلند مدت و همچنین همه موضوعات خیلی زمانبر است.
گام های اجرایی خروج از منطقه امن چیست ؟
قلقلک دادن دوباره ی انگیزه
داشتن رویایی در سر می تواند در کمک کردن و خروج از منطقه امن مثمر ثمر باشد، این رویاست که ما را به جلو می راند و شجاعت و توانمندی برای پذیرفتن ریسک و خطر را به ما می دهد و در هنگام سختی ما را یاری خواهد کرد.
تمرین: کاغذ و قلمی بردارید و چند نمونه از رویاها و موارد انگیزه بخش خودتان را بنویسید.
شناخت ریسک های مسیر
با توجه به شناخت مغز این طبیعی است که در برابر ریسک هایمان و فراتر رفتن از منطقه امن مان مقاومت داشته باشیم، هر لحظه مغز با مکانیزم های متعدد مثل ای کاش و اگر ها و نکنه ها جلوی فعالیت ما را خواهد گرفت اما با شناخت ریسک های واقعی و انجام اقدامات پیش گیرنده می توانیم میزان ریسک را به حداقل برسانیم.
گاماس گاماس
همه ما قبول داریم که به یک درخت تنومند اگر هر روز فقط سه تبر بزنیم بالاخره یک روز خواهد افتاد و هر هدف سختی با گام های کوچک اصطلاحا گاماس، گاماس یک روز به سرانجام خواهد رسید. برای خروج از منطقه امن بایستی از گام های کوچک استفاده کرد؛ مثلا شما می خواهید سحرخیز شوید و الان ساعت ۹ صبح بیدار می شوید بایستی کم کم ۱۵ دقیقه از خوابتان بکاهید تا ظرف یک دوره ی ۹۰روزه بتوانید سحرخیز شوید؛ پیشنهاد می کنم اگر کتاب اثر مرکب را نخوانده اید حتما این کتاب را مطالعه کنید که سعی می کنم خلاصه آنرا برایتان در مقاله ای مجزا بنویسم.
بازنگری و اصلاحات روزانه
کارهایی که تا به حال انجام دادیم الان ما را به این وضعیت رسانده است و برای رسیدن به جایی غیر از جای کنونی بایستی کارهای متفاوت با کارهای الان انجام دهیم، تا زمانی که در برنامه کنونی تغییری ایجاد نکنیم، نمی توانیم از منطقه امن خود خارج شویم. حتما لازم نیست تغییرات خیلی بنیادین داشته باشیم، فقط کافی است تغییرات نامحسوسی را برای شروع کار در نظر بگیریم و در آن مداومت داشته باشیم و چرخه بازنگری و اصلاح را برای آن انجام دهیم تا به نتیجه دلخواه برسیم.
شکست دشمن منطقه امن
برنی براون محقق دانشگاه هوستون درباره شکست می گوید: موقعیت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جدید همیشه در ما تردید ایجاد کرده و منطقه امن ما را کوچکتر می کند و هر چه میزان تردید و ترس ما از قرار گرفتن در موارد جدید بیشتر شود، بیرون آمدن از منطقه امن برای ما سختتر و مشکل تر خواهد شد.
کار ما این است که با وجود شکست و شک و تردید و ترس بازهم با اقدامات کوچک شروع کنیم.
ملاقات افراد جدید و انجام کارهای جدید
حتما برایتان اتفاق افتاده که برای مسافرت شب قبل کمتر خوابتان می برد و با وجود کم خوابی فردای آنروز با انرژی بیشتر و ماجراجویی بیشتر منتظر شروع سفر و دیدن مکان ها و آدم های متفاوت هستید. این موضوع با ترشح  دوپامین در مغز ما شکل می گیرد که باعث  ایجاد انگیزه بیشتر می شود. در این مواقع هست که فکر می کنید خلاق تر و باهوش تر شده اید که بخاطر افزایش هیجان منجر به بهتر عمل کردن حافظه و در نتیجه رشد یادگیری می شود.
تمرین: در مترو، اتوبوس یا هر مکان عمومی سعی کنید با یک نفر ارتباط برقرار کنید
در مقابل دوربین قرار بگیرید
تا می توانید جلوی دوربین قرار بگیرید و از خودتان فیلم بگیرید و یا صدای خود را ضبط کنید و آنرا پخش کنید این یکی از بهترین چالش هاست تا بتوانید از منطقه امن خود خارج شوید و بسیار کم هزینه است. ابتدای کار احساس خوبی بهتان دست نمی دهد اما با تکرار این کار می توانید منطقه راحتی خود را گسترش دهید.
لیست اهداف
داشتن لیستی از اهداف رشد دهنده و نگاه کردن به آن در ابتدای و پایان روز و با تعهد به خود دادن می تواند یک راه خیلی هل دهنده برای خروج از منطقه امن باشد.
منطقه امن چیست ؟
به این 5 چالش بزرگ در مسیر خروج از دایره راحتی توجه کنید !
اولین چالش تایید دیگران است
معمولا وقتی خارج از منطقه امن رفتار می کنید حس غیر طبیعی بودن به ما دست می دهد .
حالتی را تصور کنید که یک کارآفرین می خواهد ایده ش را در یک جلسه به سرمایه گذاران که معمولا مسن و با تجربه هستند ارائه کند
احتمالا برای این مسئله صدای خود را بلند تر می کند تا حالت طبیعی بودن و تایید دیگران را بدست آورد .
دومین چالش شایستگی و صلاحیت است .
گاهی اوقات ممکن است احساس کنید لیاقت ندارید و علاوه بر این عرضه کافی را ندارید! خواه صحبت کردن یا سخنرانی در یک گردهمایی باشد یا ارائه کردن یک ایده نزدشخص یا اشخاصی باشد و تمام این هخا به وجود آورنده ی حس عدم لیاقت است .
سومین چالش آزار دهنده بودن و سخت بودن انجام کار است .
موقعی که می خواهید برای اولین بار خارج از منطقه ای امن عملی را انجام دهید معمولا احساس ازار دهنده بودن به شما دست می دهد برای مثال  یک شخص درونگرا موقعی که می خواهد ارتباطاتی ایجاد کند و حتی صحبت های کوتاه داشته باشد حس عمیق و ترسناک بودن را تجربه  خواهد کرد
چهارمین چالش ترس از مورد پسند بودن  است .
ما نگران این هستیم که مردم این ورژن جدید از ما را دوست نداشته باشند چون خارج از دایره راحتی مان قدم برداشته ایم .
یک مثال شاخص در تحقیقات خودم  مشاهده کرده ام این است که یک کارمند نا امید که به شدت با یک تردید مواجه شده است که زندگی او را بهم زده بود، می خواست به شخصی ابرلز علاقه کند اما بیم داشت که مبادا مورد پسند شخص مقابل قرار نگیرد .
پنجمین چالش بحث اخلاقی است .
بعضی وقت ها مردم نگران هایی بر حق در مورد رفتارهایی که انجام می دهند دارند برای مثال موقعی که اخبار بدی یا مسئله حساسی را به شخصی می گویند یا تصمیم به اخراج یک کارمند میگیرند .
البته تعداد کمی از همه ی این پنج چالش را به صورت همزمان در مواقعی خارج از دایره ی راحتی مان رفتار می کنیم ، تجربه می کنیم . اما حتی یکی از این مورد ها هم می تواند کار سخت کند .

2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • مطلب و مقاله عالی بود
    فقط یک مقدار رنگ های پس زمینه چشم رو آزار میده که اگه حذف بشه مقاله تقریباً همه چی تمومه =))

    پاسخ
  • محمد اژدری
    می 1, 2022 12:47 ب.ظ

    بسیار خوب و عالی بود. ممنون از مطالب خوبتون

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید